فرانتس کافکا
فرانتس کافکا
Franz Kafka
مارکز می گوید : (( با خواندن مسخ کافکاست که می فهمیم که می شود جور دیگر هم نوشت ))
کافکای آلمانی زبان که به زبانهای چک و فرانسوی هم حرف می زد , جور دیگری می نوشت ; جوری که می توان به مکاتب ادبی زیادی مثل مدرنیسم و رئالیسم و ... ربطش داد.
معروف ترین کتابهای کافکا در ایران مسخ و محاکمه هستند.
همه رمانهای کافکا بدون اجازه اش چاپ شده اند , او وصیت کرده بود همه آثارش را بعد از مرگش بسوزانند .
- از نقطه ای به بعد , بازگشتی در کار نیست ; این همان نقطه ایست که باید به آن رسید.
- شادمانی های این زندگی , شادمانی های این زندگی نیست بلکه ترس ماست از صعود به زندگی متعالی تر . رنج های این زندگی رنج های این زندگی نیست بلکه خودآزاری ماست این ترس.
- منفی را به ما می اموزند ; مثبت از پیش درون ماست.
- به صورت نظری تنها یک احتمال ضعیف برای خشنودی وجود دارد ; باور داشتن به فنا ناپذیری در وجود خود و بعد به جستجوی آن بر نیامدن.
- خود را در برابر بشریت بیازمای ; این کار شک را به شکاک و ایمان را به مومن می آموزد.
- 2 گناه کبیره انسانی وجود دارد که بقیه , همه از آنها سر چشمه می گیرند : بی صبری و سهل انگاری . بی صبری آدم ها را از بهشت بیرون راند و سهل انگاری نگذاشت به آن بازگردند.
- به محض اینکه شیطان را درون خود راه دادیم , دیگر اصرار نمی ورزد باورش داشته باشیم.
- نمی توان ادعا کرد ما فاقد ایمانیم .همین واقعیت زنده بودن ما چشمه تمام ناشدنی ایمان است .اما جز زنده بودن چه کاره دیگری از ما بر می آید.